بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

مدیریت دانش

بچه‌های زیادی از شرکت می‌رن. بعضاً مهاجرت می‌کنن یا میرن شرکت دیگه‌ای که پول بهتری میده. شرکت هم دید که اینهمه واسه نیروهاش هزینه میکنه ولی درنهایت دستش خالیه. واقعاً جای بعضی از افراد رو نمیشه براحتی پر کرد. واسه همین به‌فکر افتادن که این مقوله مدیریت دانش یا KM یا همون (knowledge management) رو جدی پیگیری کنن. از بخت بد یکی از سرپرستهای متولی این داستان رفت کانادا و توفیق اجباری شد ما هم یه‌پامون گیر کنه توی این قضیه. اصلاً انگار کار تو محیط عملیاتی به ما نیومده. هرچی میخوایم بریم توی واحدهای فرآیندی سر و کله بزنیم، برعکس سر از واحدهای ستادی در میاریم.

ولی در کل مقوله جالبیه. چند تا دوره آموزشی و سمینار رفتیم و با چندین مشاوره در این زمینه سر و کله زدیم که بیان و این مقوله رو تو شرکت پیاده کنن. آخر سر فهمیدیم همه این مشاوره‌ها یا گاگولن یا شارلاتان. اصلاً چیری تحت عنوان "پیاده‌سازی سیستم یکپارچه مدیریت دانش" وجود نداره. فقط توی ایرانه که این برچسب رو برای اولین بار مطرح کردن.

ما خوش‌شانس بودیم که یه خبره رو جذب سیستم کردیم. طرف دکتراش توی همین زمینه‌ست. به‌قول همین بابا مدیریت دانش یک مقوله مدیریتی جدا در سازمان نیست بلکه مثل آب جاری بین سنگ‌‌هاست. توی شرکتهای معروف مثل Siemens و BP و Samsung و ... اصلاً کارکنان نمی‌دونن مدیریت دانش چیه درحالیکه عملاً دارن طبق دستورالعمل KM عمل می‌کنن. اتفاقاً میگن که مدیریت دانش در حقیقت مدیریت دانش سازمان‌ها نیست بلکه مدیریت سازمان با نگاه دانش‌محوره. فاز اولش هم اینه بدانیم چه میدانیم. اکثر این مشاورهای شارلاتان میان میگن مدیریت دانش یعنی اینکه بدانیم چه میدانیم. درصورتیکه مدیریت دانش از این گام فراتر میره و راههای و ابزارهای رسیدن به آنچه نمیدانیم رو هم پیدا میکنه.

مدیر یکی از بخش‌های مربوطه شرکت Samsung sds اومده بود تو جایزه MAKE سمینار ‌می‌داد. خیلی حال کردم. کلاً فرهنگ نقش اصلی (80%) رو توی پیاده‌سازی مدیریت دانش ایفا میکنه مثل فرهنگ به‌اشتراک ‌گذاشتن اطلاعات یا اینکه مدیریت شنونده خوبی باشه و مهمتر اینکه نترسیم از اینکه اگر اطلاعاتمون رو بدیم اعتبار و موقعیتمون به‌خطر بیفته. البته در عملیاتی شدن این سیستم تو ایران کمی تردید دارم.

این سیستم میاد دانش سازمان رو از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار میده. مثلاً یک شرکت نیروگاهی رو درنظر بگیریم. یه خبره پیدا می‌کنیم بهش می‌گیم:

-آقا دانش بده!

: دانش چی بدم؟

- دانش نیروگاه بده!

: دانش چه چیز از نیروگاه رو بدم؟ (طراحی، ساخت، بهره‌برداری؟!)

- دانش طراحی نیروگاه رو بده!

: دانش طراحی کدوم قسمت از نیروگاه رو بدم؟ (توربین، بویلر، ژنراتور؟!)

- دانش طراحی توربین رو بده!

: دانش طراحی چه نوع توربینی رو بدم (گازی، بخاری ...؟!)

- دانش طراحی توربین گازی رو بده!

: دانش طراحی کدوم قسمت از توربین گازی رو بدم؟ (پره، شفت، درایور؟!)

...

 

این داستان ادامه داره تا ما تمامی المان‌های پایه اطلاعات و دانش سازمان رو پیدا کنیم. ممکنه بعضی از اونها رو هم نتونیم پر کنیم. یعنی مثلاً بدونیم یه حوزه اطلاعاتی در زمینه ساخت پره توربین گازی هست ولی نه دانشی مستند داریم و نه خبره‌ای. پس باید بریم اون اطلاعات رو به‌نحوی گیر بیاریم. اینکه باید چنین دانشی رو داشته باشیم (ساخت پره توربین گازی) یا نه، از توی سند استراتژی و اهداف و ماموریت ... سازمان بیرون میاد.

 

هر چی توی این داستان جلوتر میریم می‌فهمم که خیلی از قسمت‌های سازمان بصورت تخیلی طراحی و مستندسازی شده. البته پیاده شدن KM بسیار پرفایده‌ست. اولاً مدیریت هرکسی رو نمیتونه براحتی استخدام کنه حتی اگر یک نخبه باشه و همچنین نمیتونه کسی رو اخراج کنه حتی اگر بظاهر بیکار باشه. درثانی فرهنگ به اشتراک گذاشتن اطلاعات باعث میشه سرعت انجام فعالیت‌ها خیلی بیشتر بشه و سازمان شاهد مشارکت مؤثر پرسنلش باشه. ثالثاً کارکنان شاهد نتیجه تولید اطلاعات خواهند بود بطوریکه میزان کاربرد اطلاعاتشون توسط دیگران ارزیابی و اندازه‌گیری میشه و متعاقباً به همون اندازه به فرد پاداش داده میشه. پس کارکنان سعی می‌کنن که دانش مفید تولید کنن. اگر این دانش توسط دیگران مورد بهره‌برداری قرار بگیره و ثابت بشه که برای سازمان a تومن سود داشته به اون کارمند کماکان به ازای هر بار استفاده از دانشش متناسباً پاداش داده میشه.

 

متاسفانه مشاورهای دروغگو و شارلاتان میان میگن که به ازای هر اطلاعاتی که پرسنل ارائه می‌دهند، اگر خبره اون حوزه دانشی تایید کنه که دانش خوبیه، به اون پرسنل پاداش داده میشه. دیگه نمیان بگن اصلاً این دانش مورد استفاده قرار می‌گیره یا نه؟

 

این کاربره که به دانش پس از استفاده شدنش امتیاز میده نه خبره قبل از استفاده کردنش.

 

کم کم داره ازش خوشم میاد...