بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

GRE

شب امتحان GRE کاملاً نا امید بودم. کل ماه رمضون رو نتونسته بودم حتی یک کلمه بخونم. از صبح که استادا ازم کار میکشند و غروب هم بعد افطار دیگه مخی برام نمی موند که بخوام لای کتابی رو باز کنم. بهرحال شب به هم اتاقیام گفتم من فردا نمیام. یکی گفت غلط کردی و یکی دیگه گفت با چوب میفتیم به جونت و ... خلاصه اینکه سر صبح بلندمون کردن بزور رفتیم سر جلسه. 5 آبان 86... دانشکده زبان دانشگاه تهران تو خیابون کارگر. داشتند ورقه ها رو کنار پای بچه ها میذاشتن که برگشتم گفتم: حامد من دستشویی دارم! گفت بدو خوب همین الان برو. گفتم دیر میشه... قبل از writing دوم میرم. گفت نه دیوونه بدبخت میشی. لحظه به لحظه وقت تنگ تر و تنگ تر میشد و من از تردید رفتن یا نشستن، تپش قلبم تندتر و تندتر می شد. بالاخره بلند شدم به مراقب گفتم آقا من یه لحظه برم تجدید میثاق... سه سوت برمی گردم. گفت فقط زود باش. دویدم از پله ها رفتم بالا چون تو زیر زمین بودیم. از هر کس می پرسیدم دستشویی کجاست اول حسابی می خندید و بعد می گفت برو ته راهرو. نفهمیدم چیکار کردم و چی شد. لامصب انگار یه عمر بود که دستشویی نرفته بودم. یا زمان طولانی شده بود و یا من حسابی شل شده بودم. اصلاً تمومی نداشت. البته دفعه اولم نبود که موقعی که کار داشتم تو دستشویی گیر می کردم. وقتی برگشتم سر صندلیم اعلام کردن برگه ها رو بردارید. به هر طرف نگاه می کردم همه می خندیدن.

گذشت... ولی نتیجه آزمون خیلی بهتر از انتظارم بود. جمع verbal , quantitative شد 1210. خوب شد بیشتر از این نشد چون دلم می سوخت.

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:17 ب.ظ http://saghf.blogsky.com

http://saghf.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد