یهبار یکی گفت: هرچیزی از نازکی پاره میشه، اما ظلم از کلفتی.
داشتم فکر میکردم چطوری میشه از روند اصلاح ساختار یا تجدید ساختار (deregulation) که تو بازار برق اولین بار جدی پیگیری شد، در بقیه مسایل بطور بهینه بهرهبرداری کرد. این مهم در اولین مرحله نیازمند تحلیل real-time دادههای تراز هر حجمکنترل از یک سیستم طی سه دوره برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدته...
تا حالا شرکت گاز هیچوقت نیومده آمار تراز گاز طبیعی رو یکجا ارائه بده. میزان اتلافات شبکه همواره مشخص و قابل پیشبینی هستن ولی چرا هیچکس نمیاد بگه از هر واحد گاز طبیعی که از مخازن و منابع گازی وارد شبکه کشور میشه بجز اتلافات شبکهای چیزی حدود 35 درصد گاز غیب میشه. کجا میره؟
چند وقت پیش تو اخبار سر و صدا شد که دفتر اسناد و کتابخونه فلان ... نفتی آتیش گرفت. احتمالاً طبیعیه هر چیز که مربوط به نفت و اینجور چیزا باشه خیلی سریع آتیش میگیره چون نفت جزء مواد سوختیه دیگه!!! خدا پدر مجمع تشخیص مصلحت نظام رو بیامرزه که بعد یه مصاحبه معلوم شد آقایون عمداً دفتر اسناد رو به آتیش کشیدن چون تراز نفتخام و فرآوردهها و مصرف با هم جور در نمیاومد.
بگذریم از این مثالها که کم نیستن... اما راه حل چیه؟
راه حل همون real-time monitoring یا نظارت لحظهای روی اطلاعات ورودی و خروجی از هر تکنولوژی، سیستم، خط لوله، شیر فشار شکن، کمپرسور و پمپ و .... هست که هیچگونه منابع انسانی روی اون دخل و تصرفی نداشته بشاند. شکر خدا اونقدر سیستمهای اتوماسیون و سامانه آنلاین اطلاعاتی طراحی شده که براحتی میشه بدون دخالت هیچ انسانی سر تمام مدخلها و واحدهای فرآیندی، سیستمهای اندازهگیری نصب شده رو به یک بانک اطلاعاتی وصل کرد که تمام اطلاعات لحظه به لحظه شبکه رو به اتاقهای کنترل متصل کرد که هر کس باتوجه به حیطه اختیاراتش میتونه محدودهای از اطلاعات رو فقط مشاهده کنه. از این طریق براحتی میشه عملکرد هر بخش سیستم رو ارزیابی کرد.
استفاده از این متد که در کشورهای صنعتی مدتهاست در حال اجرا و بهرهبرداریه میتونه نقطه شروعی برای شفافسازی جریانهای اعتباری و نقدی نهادها و سازمانهای دولتی باشه. خوب این به چه دردی میخوره؟
در اولین نگاه آمار لحظهایه جریان نقدی یا تخصیص اعتبار به هر نهاد یا سازمانی مشخص میشه که این خودش کمک بزرگی جهت دنبال کردن ورودیها و خروجیهای مالی نهادها و سازمانهای دولتیه و بعداً متوجه کسری بودجه و هزار داستان دیگه نمیشیم.
اما بر اساس چه پارامترهایی میشه تخصیص اعتبارات و نقدینگی رو توجیه کرد؟ برای نمونه هر کسی که با مفهوم امکانسنجی (feasibility study) و یا اقتصاد مهندسی آشنا باشه میفهمه که هر طرحی رو باتوجه به مطالعات بازار (برآورد میزان تقاضای محصول)، طول عمر ساخت و تولید، هزینههای عملیاتی و سرمایهای و نقطه سربهسر و ... ارزیابی مالی کرده و میزان سرمایه مورد نیاز و وام و ... را مشخص میکنند. درصورتیکه هر یک از این پارامترها مطابق اونچه که اعلان و اظهار نظر شده درست از کار در نیامد میشه از ضمانتها و گارانتیهایی که در قانون حقوق تجارت به اونها اشاره شده بهرهبرداری کرد. در کل این نظارت لحظهای در تمام سطوح اعم از کلان تا خرد قابل طراحی و پیگیری است. مشابه یک نوع برنامهریزی محدب که هر نهادی یک سیستم جریان اطلاعات اقتصادی خودش رو داره و تمامی نهادها جریان کل نقدینگی رو لحظهبهلحظه به شبکه مرکزی منتقل میکنند. در حقیقت دست و پای هرگونه حرکت خلاف قانون و زیرآبی گرفته میشه.
خدا بیامرز ترکان خواست تو نفت این کار رو بکنه نمیدونم تا کجا پیش رفت... احتمالاْ مسافر یکی از هواپیماهای ما میشه...