بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

روز اول رمضون

مامان هرازگاهی میپرسه: شترها رفتن یا هنوز موندن؟!

میگم: موقتاً رفتن...

دکتر شریعتی می‌گه ترجیح میدم با کفشام تو خیابون راه برم و به خدا فکر کنم تا اینکه تو مسجد بشینم و به کفشام فکر کنم.

روز اول رمضون به نیمه رسید و حدود 5 ساعت به اذان بیشتر نمونده. تو این روزا شاید براحتی بشه حرف ناشایست نزد، نگاه بد نکرد و ... و در کل فیزیک قضیه رو از هرچه نادرسته دور نگه داشت ولی دل رو سخت میشه پاک نگه داشت. بغض و کینه‌ای که براحتی تو دلم جاخوش کرده بسختی بیرون میره.

قسمت سخت قضیه اینه که هنوز تعاملی بین رد شدن از کنار قضایا و کنترل پررویی اطرافیان پیدا نکردم. این روزا هم میگذره اما نه به سادگی بقیه روزا.

real time monitoring



یه‌بار یکی گفت: هرچیزی از نازکی پاره میشه، اما ظلم از کلفتی.

داشتم فکر می‌کردم چطوری میشه از روند اصلاح ساختار یا تجدید ساختار (deregulation) که تو بازار برق اولین بار جدی پیگیری شد، در بقیه مسایل بطور بهینه بهره‌برداری کرد. این مهم در اولین مرحله نیازمند تحلیل real-time داده‌های تراز هر حجم‌کنترل از یک سیستم طی سه دوره برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند مدته...

تا حالا شرکت گاز هیچوقت نیومده آمار تراز گاز طبیعی رو یکجا ارائه بده. میزان اتلافات شبکه همواره مشخص و قابل پیش‌بینی هستن ولی چرا هیچکس نمیاد بگه از هر واحد گاز طبیعی که از مخازن و منابع گازی وارد شبکه کشور میشه بجز اتلافات شبکه‌ای چیزی حدود 35 درصد گاز غیب میشه. کجا میره؟

چند وقت پیش تو اخبار سر و صدا شد که دفتر اسناد و کتابخونه فلان ... نفتی آتیش گرفت. احتمالاً طبیعیه هر چیز که مربوط به نفت و اینجور چیزا باشه خیلی سریع آتیش میگیره چون نفت جزء مواد سوختیه دیگه!!! خدا پدر مجمع تشخیص مصلحت نظام رو بیامرزه که بعد یه مصاحبه معلوم شد آقایون عمداً دفتر اسناد رو به آتیش کشیدن چون تراز نفت‌خام و فرآورده‌ها و مصرف با هم جور در نمی‌‌اومد.

بگذریم از این مثالها که کم نیستن... اما راه حل چیه؟

راه حل همون real-time monitoring یا نظارت لحظه‌ای روی اطلاعات ورودی و خروجی از هر تکنولوژی، سیستم، خط لوله، شیر فشار شکن، کمپرسور و پمپ و .... هست که هیچگونه منابع انسانی روی اون دخل و تصرفی نداشته بشاند. شکر خدا اونقدر سیستم‌های اتوماسیون و سامانه آنلاین اطلاعاتی طراحی شده که براحتی میشه بدون دخالت هیچ انسانی سر تمام مدخل‌ها و واحدهای فرآیندی، سیستم‌های اندازه‌گیری نصب شده رو به یک بانک اطلاعاتی وصل کرد که تمام اطلاعات لحظه‌ به لحظه شبکه رو به اتاق‌های کنترل متصل کرد که هر کس باتوجه به حیطه اختیاراتش می‌تونه محدوده‌ای از اطلاعات رو فقط مشاهده کنه. از این‌ طریق براحتی میشه عملکرد هر بخش سیستم رو ارزیابی کرد.

استفاده از این متد که در کشورهای صنعتی مدت‌هاست در حال اجرا و بهره‌برداریه می‌تونه نقطه شروعی برای شفاف‌سازی جریان‌های اعتباری و نقدی نهاد‌ها و سازمانهای دولتی باشه. خوب این به چه دردی می‌خوره؟

در اولین نگاه آمار لحظه‌ایه جریان نقدی یا تخصیص اعتبار به هر نهاد یا سازمانی مشخص میشه که این خودش کمک بزرگی جهت دنبال کردن ورودی‌ها و خروجی‌های مالی نهاد‌ها و سازمانهای دولتیه و بعداً متوجه کسری بودجه و هزار داستان دیگه نمی‌شیم.

اما بر اساس چه پارامترهایی میشه تخصیص اعتبارات و نقدینگی رو توجیه کرد؟ برای نمونه هر کسی که با مفهوم امکانسنجی (feasibility study) و یا اقتصاد مهندسی آشنا باشه می‌فهمه که هر طرحی رو باتوجه به مطالعات بازار (برآورد میزان تقاضای محصول)، طول عمر ساخت و تولید، هزینه‌های عملیاتی و سرمایه‌ای و نقطه سربه‌سر و ... ارزیابی مالی کرده و میزان سرمایه مورد نیاز و وام و ... را مشخص می‌کنند. درصورتیکه هر یک از این پارامترها مطابق اونچه که اعلان و اظهار نظر شده درست از کار در نیامد میشه از ضمانتها و گارانتی‌هایی که در قانون حقوق تجارت به اونها اشاره شده بهره‌برداری کرد. در کل این نظارت لحظه‌ای در تمام سطوح اعم از کلان تا خرد قابل طراحی و پیگیری است. مشابه یک نوع برنامه‌ریزی محدب که هر نهادی یک سیستم جریان اطلاعات اقتصادی خودش رو داره و تمامی نهادها جریان کل نقدینگی رو لحظه‌به‌لحظه به شبکه مرکزی منتقل می‌کنند. در حقیقت دست و پای هرگونه حرکت خلاف قانون و زیرآبی گرفته میشه.

خدا بیامرز ترکان خواست تو نفت این کار رو بکنه نمی‌دونم تا کجا پیش رفت... احتمالاْ مسافر یکی از هواپیماهای ما میشه...




امید


از کنار پیرزنی رد می‌شدم. با کمک عصایش به آرامی گام برمی‌داشت. دورتر پسری با مادر خود کلنجار می‌رفت. گویا از فرط خستگی می‌‌خواست کمی استراحت کند. اما زن همچنان به او توجهی نکرده و راه خود را گرفت و رفت. پسرک برگشت به سمت ما و با نگاهی به پیرزن اشاره کرد که سریعتر بیا.

من کی هستم؟

 

 

داشتم فکر می‌کردم که من کی هستم؟ اگر بخوام به کسی دقیقاً بگم که من واقعاً چه خصوصیاتی (اعم از فیزیکی و اخلاقی) دارم، به چه نکاتی میشه اشاره کرد؟

در مورد ظاهرم همیشه سعی می‌کنم هیچ اغراقی نداشته باشم. سعی می‌کنم هرچه درحال‌حاضر واقعاً هستم، همونطور نشون بدم. سعی نمی‌کنم خودمو بهتر، مرتب‌تر و خوش‌پوش‌تر از اون چیزی که در یک زمان و مکان هستم نشون بدم. چرا؟ احساس می‌کنم یه نگرانی دارم از اینکه در برابر اونچه نشون میدم و نیستم، باید مسوولیت قبول کنم... که در طولانی مدت به هیچ وجه حاضر به تظاهر نیستم. شاید گفته بشه تغییر در راستای بهبود ایرادی نداشته باشه... این حرف درسته، اما تغییر با چه نرخی؟ یکدفه تغییر فاحشی انجام بدی و به حساب روند بهبود بذاری؟ خوب... من اهلش نیستم... مرد این کارا هم نیستم...

در مورد اخلاقیات و باطنم چی؟ انکار نمی‌کنم که آدم حساسی هستم ولی اکثر اوقات سعی می‌کنم کمتر در ظاهرم نشون بدم. چیزهای زیادی (بعضاً بسیار سودمند) رو تو زندگیم بخاطر اخلاقم از دست دادم. بعضاً برچسب غرور کاذب بهم زدن. برخی مواقع هم گفتن عزت نفسش رو به مخاطره نمیندازه. از چیزهایی که در مورد خودم میشه گفت اینه که در کل (بد یا خوب) برام مهم نیست بقیه در مورد من چی فکر می‌کنن و یا چی‌ میگن... البته اینو بیشتر اطرافیان هم میگن.

بسیار زودرنجم... اگر کسی حتی بدقولی کنه یا دروغ بگه سخت بتونم تحملش کنم.

به ظواهر اهمیت نمی‌دم (نمی‌دونم بده یا خوبه)... اون پوشش که توش راحت‌ترم رو انتخاب می‌کنم.

اما از طرف دیگه فرد کارراه‌بندازی هستم و بهیچ‌وجه متوقع نیستم... هیچوقت در ازای کاری که برای کسی انجام می‌دم انتظار برگشتی ندارم... در حقیقت اگر خلاف این باشه و یا اینکه دوست نداشته باشم کاری رو انجام بدم، معمولاً انجام نمی‌دم.

آدم شوخ طبعی هستم و با همه سنین براحتی منطبق می‌شم. از یه بچه گرفته تا یه پیرمرد یا پیرزن. یک‌کم باهوشم. برخی مسایل بخصوص تئوریک رو بسرعت و همچنین جامع تحلیل می‌کنم. از حرکت و صحبت افراد به کنه وجودشون می‌رسم. پیش افرادی که نمی‌خندن احساس امنیت ندارم.  

از هر چیزی که دارم هرچند اندک لذت می‌برم... اگه یه تیکه نون خشک هم جلوم بذارن خوشحال و راضی‌ام... تظاهر نمی‌کنم چون نمی‌تونم...