بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

بهنود

ادبیات- موسیقی- رسانه- علوم

باید رفت



از اونجاییکه می‌دونستم خیابونا شلوغ میشه و هیچ تاکسی هم پیدا نمیشه، دیروز سر ظهر پیاده راه افتادیم بچه مردم رو برسونم دانشگاه امیرکبیر. موقع برگشت هم از خیابون قدس سر درآوردیم. اواخر نماز بود که کم کم شروع شد. اونطرف داد میزدن "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" اینطرف جواب میدادن "ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بایستیم". یدفعه با چوب و باتون اومدن سمت ملت. ما هم که نه راه پس داشتیم و نه پیش رفتم تو باغچه کنار درخت وایسادم و دستم رو بردم سمت عینک که تا نزدن برش دارم. شانس آوردیم مردم دوباره برگشتن و ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم سمت بلوار کشاورز.این وسط حرومزاده واقعی کسایی بودن که در نهایت وقاحت از مردم فیلم و عکس می‌گرفتن. تا رسیدیم خونه از چشم درد و بوی این گاز بیچاره شدیم.

شب به اتفاق داداش‌اینا رفتیم دربند یه همبرگر مشتی زدیم. این دو روز اصلاً درست نخوابیدم. وقتی هم که درست نخوابم اعصابم دیگه سر جاش نیست. دیشب قبل خواب داشتم فکر می‌کردم مردم تو خیابون چیکار می‌کردن؟ انتظار داشتن چی بشنون؟ سگ زرد برادر شغاله دیگه...

بنظر می‌رسه چیزی که واقعاً مهم نیست عملکرده وگرنه هیچ‌جای دنیا و هیچ شرکتی نمیاد مدیران سطوح میانی رو هم دائم جابجا کنه. مهمترین معضل ما منابع انرژی رایگانه که باعث افسارگسیختگی دولتمردان و سیاست‌گذاران در تصمیم‌گیری‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت و همچنین تنبلی و بیکاری عده کثیری به نام بسیج شده. شرکت‌هایی نظیر shell و BP فقط از انتقال تکنولوژی و دانش فنی حدود 6 برابر درآمد سالانه ایران turnover داشتن و جالب اینکه درآمد ما صرفاً از بخش فروش منابع، عملیات و تا حدود کمی تعمیر و نگهداری سیستم‌ها تامین شد. نه دانشی تولید میشه و نه تکنولوژی به بهره‌برداری می‌رسه. اونچیزی هم که از پیشرفت تکنولوژیک مطرح می‌شه متاسفانه منظور همون تربیت اپراتور یا کاربره که بالا سر دستگاه بایستن و مقادیر فشار و دما رو طبق دستورالعمل کنترل کنن.

بجای اینکه سرمایه‌های بالفعل، صرف ارتقاء دانش فنی، اندیشه و قابلیت‌های فردی- اجتماعی بشه صرف و خرج یک مشت احمق جیره‌خور شده که فقط از موجودیت یه تعداد برای بهره‌بردای شخصی دفاع کنن.

دو هفته پیش یکی از رفقا از دبی اومده بود سری به ما بزنه. پرسیدم الان چیکار میکنی؟ گفت تو مدرسه امریکاییها موسیقی تدریس می‌کنم حقوق خوبی هم بهم میدن و وووو ... تو هم بیا شرکت‌های نفتی رو هوا می‌گیرن. باخودم فکر می‌کردم که کشورهای دیگه از هر حداقلی و هر احدی برای رسیدن به اهداف بلند مدتشون بهره‌‌ میگیرن اما اینجا به تنها چیزی که توجه نمیشه اهداف بلند مدته.

چند وقت پیش رفتم یه گوشه شرکت نفت یه مقاله که نوشته بودم بردم و پیشنهاد کردم بیایم تو صنعت نفت عملیاتیش کنیم منفعت مادی هم نمی‌خوام فقط می‌خوام یه چندتا paper خوب باهم ازش دربیاریم. اونقدر گاگول بودن که بهم گفتن آقا این مقاله چرا به زبان انگلیسی نوشته شده. تو دلم گفتم یا حضرت گه! اینا دیگه کین؟ اونهم تو سطوح بالای مدیریتی!!! 4 کلمه لاتین هم نمی‌تونی بخونی؟ ای خاک بر اون سرت! ای خاک بر سر اون احمق‌تر از تو که تو رو به این سمت گذاشته! ای خاک بر سر رئیس‌جمهور با این وزیر نفتش! ای خاک بر سر رهبر با این حمایتش از رئیس‌جمهور! ای خاک بر سر ما مردم که اینچنین نفت انفال رو دادیم دست یه مشت آخوند مرتجع. اصلاً کاری به عقاید و بدعت‌های جدید تو دین ندارم که هر روز از این تلویزیون مزخرف سر در میاره... چون این بدبختی رو امثال علی شریعتی با خودشون به گور بردن و مردم هم اگه خیلی همت کردن، مثل الاغ کتاباشو فقط خوندن و واسه ادای روشنفکری درآوردن جملاتی رو حفظ کردن. بدبختی اینجاست که هیچیک نمی‌دونیم برای چه هدفی تو این مملکت داریم کار می‌کنیم؟ اساتید دانشگاه و تیم آکادمیک ما هم بجای به‌روز نگه داشتن خودشون سر از سیاست درآوردن. استادی داشتیم که فارغ‌التحصیل برکلی از امریکا بود. اگر جزوش دستش نبود دیگه تعطیله تعطیل بود. یه روز داشت یه رابطه عریض و طویل پای تخته می‌نوشت... همینطور یه نگاه اجمالی بهش انداختم دیدم پارامترهای طرفین از لحاظ ابعادی باهم سازگار نیستن هیچ عددی هم تو کار نبود که دیمانسیونها رو گردنشون بندازیم. پرسیدم این انتگرال رو چطوری گرفتید که اینطوری شد؟ آقا برگشت یه چندبار به تخته نگاه کرد و چند بار به من و بعد هم لبخند زد که باید بره بررسی کنه... یکی از بچه‌ها هم با آرنج بهم زد که بیخیال شو بعداً دهن هممونو سرویس میکنه... حالا جالبه که ایشون نماینده مجلس هم هستن!!!

هیچی سرجاش نیست. افراط و تفریط در همه امور بخصوص مذهب بطور قابل‌ملاحظه‌ای بچشم می‌خوره. مقدس مآبی، شده کار و تبلیغات یه گروه خاص واسه بهره برداری مادی و تحمیق عوام. میان میگن چرا اینقدر به صنعت ترجمه بیشتر از تالیف اهمیت داده میشه؟ آخه آقاجان تو چیزی واسه تالیف نداری! خیلی هنر کنی میری 4 تا کتاب و مقاله رو ترجمه میکنی میچسبونی کنار هم به اسم تالیف قالب می‌کنی به ملت. عرضه داری نظر بده جهانشمول، عرضه داری اندیشه تزریق کن کارا، عرضه داری اراده ایجاد کن مصمم.

یه زمانی تدریس می‌کردم. فهمیدم تدریس سه رکن داره:

1- ایجاد علاقه در دانشجو جهت یادگیری

2- یافتن بهترین شیوه انتقال مطالب به دانشجو

3- تسلط مدرس به مطلب و آگاهی از درس مربوطه

اساتید ما خیلی هنر کنن تو رتبه سوم درجا میزنن. ماشاءالله اونقدر هم مغرورن که براشون مهم نیست دانشجو می‌خونه یا نه!

حالا این جماعت بطور میانگین جزء بهترین‌های این ملتن، دیگه از وزیر و وکیل و ... انتظاری نیست. درکل جامعه‌ای که اندیشه و فرهنگ دندونگیری واسه تزریق نداشته باشه، ناگزیر از پذیرش فرهنگیه که بهمراه تکنولوژیش راحت‌تر از مرزها وارد کشور میشه.

هرازگاهی میبینی یا میشنوی که یک ایرانی در فلان نقطه دنیا فلان کرده... بعد فکمون میفته پایین که اااااااااااااااا بابا عجب! پس ما هم می‌تونیم یه همچین کارایی غیر از تخریب همدیگه بکنیم؟ تو زندگیه یارو که عمیق و دقیق میشی میبینی که هیچ کس تو این مملکت این بابا رو آدم حساب نکرده جز یه تعداد قلیلی مثل پدر و مادرش... اونهم از حرص چشمشو به روی همه چیز بسته و یک هدف رو با تمام قوا دنبال کرده و ... و چه خوب که اکثراً طی هدفشون رخت از این مملکت بربستن وگرنه هنرمند که هیچ، مطرب هم نمی‌شدن.

چه عیبی داره دولتمردان هم مثل یک مدرس در مردم ایجاد انگیزه کنن، درک و شعور مردم رو بالا ببرن، شخصیت و منزلت اجتماعی رو ارتقاء بدن، فاصله طبقاتی رو کاهش بدن، دسترسی به کالاهای اساسی رو تسهیل کنن، باتوجه به بازار تقاضا و عرضه از تولیدکنندگان داخلی حمایت کنند، تولید و توزیع رو هدفمند سرمایه‌گذاری کنن، بهره‌وری صنایع و کاهش waste رو الگو قرار بدن. الگوی خودشون رو درصد پیشرفت سال قبل قرار بدن...

چرا عوض این واقعیت‌ها مردم رو با اعداد و ارقام بی‌معنی و دروغی به بیراهه میکشوونن؟

آخه این دیگه چه مدل حکومتداریه؟

نه مسلمونین، نه پادشاهی هستین، نه کمونیستین، نه میدونین جمهموری چیه... ولی درعین حال هم کمونیستید هم پادشاهی میکنید هم ادای مسلمونا رو در‌میارید و تظاهر به آزادی عقیده و رای مردم هم می‌کنید که بتونید برچسب جمهوری رو هم دنبال بکشید. الحمدلله که از شاه براتون کاخ موند و از کمونیستها هم هیچی نموند یه ساختمون وزارت کشور رو براتون به ارث گذاشتن. تا تقی هم به توقی می‌خوره دست به روی آقا امام زمان برمی‌دارید و ادعا می‌کنید همش در راه ایشونه. اگه این امام زمان رو نداشتید میخواستید چیکار کنید؟ اصلاً ته دلتون اعتقادی به این چیزا دارید؟ به علی قسم نه! همش واسه تحمیق مردمه احمق‌تر از خودتونه. شما که همه معصومید و مبری از هر گونه خطا... چه بسا اگر خطاکار بودید که اینهمه در دولت امام زمانی ارتقاء مقام و منصب نداشتید.

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:46 ب.ظ

کی می ری تبریز؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد