داشتم فکر میکردم که من کی هستم؟ اگر بخوام به کسی دقیقاً بگم که من واقعاً چه خصوصیاتی (اعم از فیزیکی و اخلاقی) دارم، به چه نکاتی میشه اشاره کرد؟
در مورد ظاهرم همیشه سعی میکنم هیچ اغراقی نداشته باشم. سعی میکنم هرچه درحالحاضر واقعاً هستم، همونطور نشون بدم. سعی نمیکنم خودمو بهتر، مرتبتر و خوشپوشتر از اون چیزی که در یک زمان و مکان هستم نشون بدم. چرا؟ احساس میکنم یه نگرانی دارم از اینکه در برابر اونچه نشون میدم و نیستم، باید مسوولیت قبول کنم... که در طولانی مدت به هیچ وجه حاضر به تظاهر نیستم. شاید گفته بشه تغییر در راستای بهبود ایرادی نداشته باشه... این حرف درسته، اما تغییر با چه نرخی؟ یکدفه تغییر فاحشی انجام بدی و به حساب روند بهبود بذاری؟ خوب... من اهلش نیستم... مرد این کارا هم نیستم...
در مورد اخلاقیات و باطنم چی؟ انکار نمیکنم که آدم حساسی هستم ولی اکثر اوقات سعی میکنم کمتر در ظاهرم نشون بدم. چیزهای زیادی (بعضاً بسیار سودمند) رو تو زندگیم بخاطر اخلاقم از دست دادم. بعضاً برچسب غرور کاذب بهم زدن. برخی مواقع هم گفتن عزت نفسش رو به مخاطره نمیندازه. از چیزهایی که در مورد خودم میشه گفت اینه که در کل (بد یا خوب) برام مهم نیست بقیه در مورد من چی فکر میکنن و یا چی میگن... البته اینو بیشتر اطرافیان هم میگن.
بسیار زودرنجم... اگر کسی حتی بدقولی کنه یا دروغ بگه سخت بتونم تحملش کنم.
به ظواهر اهمیت نمیدم (نمیدونم بده یا خوبه)... اون پوشش که توش راحتترم رو انتخاب میکنم.
اما از طرف دیگه فرد کارراهبندازی هستم و بهیچوجه متوقع نیستم... هیچوقت در ازای کاری که برای کسی انجام میدم انتظار برگشتی ندارم... در حقیقت اگر خلاف این باشه و یا اینکه دوست نداشته باشم کاری رو انجام بدم، معمولاً انجام نمیدم.
آدم شوخ طبعی هستم و با همه سنین براحتی منطبق میشم. از یه بچه گرفته تا یه پیرمرد یا پیرزن. یککم باهوشم. برخی مسایل بخصوص تئوریک رو بسرعت و همچنین جامع تحلیل میکنم. از حرکت و صحبت افراد به کنه وجودشون میرسم. پیش افرادی که نمیخندن احساس امنیت ندارم.
از هر چیزی که دارم هرچند اندک لذت میبرم... اگه یه تیکه نون خشک هم جلوم بذارن خوشحال و راضیام... تظاهر نمیکنم چون نمیتونم...